گوی

روزانه امتیازات بچه ها در جدول وارد می شود و رتبه های شان تغییر می کند. نفر سی ام می شود بیست و چهارم و نفر هفدم از جدول سی نفر اول خارج می شود. مثلا. حالا ما هم سعی کرده ایم هر یک روز در میان جدول امتیازات را منتشر کنیم. اما نه جدول کامل! یعنی ده نفر اول امتیازشان را منتشر می کنیم بدون اسامی! نفرات بعدی را هم یکی در میان یا اسم منتشر می کنیم یا امتیاز! می شود حدس زد حدودی امتیاز اسم منتشر شده چقدر است ولی نمی شود حدس زد امتیاز منتشر شده متعلق به چه کسی است؟! بچه ها نمی دانند حالا که اسم شان منتشر نشده جزو ده نفر اولند یا بیست تای بعدی یا کلا از جدول امتیازات سی نفر اول خارج شده اند. آن هایی هم که اسم شان منتشر شده دقیقا امتیازشان را نمی دانند. 
چرا این کار را انجام دادیم؟! ساده اش این است که برای جذابیت! تعلیق، مخاطب را نگه می دارد و این تعلیق هم همین طور. اما این همه ماجرا نیست. نفر اول جدول که خودش نمی داند نفر اول است یا دوم یا سوم، بعد از انتشار جدول گفته بود: «من همینجوری برای امتیازها استرس داشتم، الان با این جدولی که منتشر کردید، دیگه شب ها هم خوابم نمی بره». و بقیه هم نظیر این حرف را مطرح کرده بودند. حالا وقتی دوره مان می کنند برای فهمیدن رتبه و امتیازشان می گوییم: «باید بیشتر تلاش کنی»! و این مسئله واقعا باعث تلاش بیشترشان می شود. و ما هم گاهی کمی اطلاعات را لو می دهیم، مخصوصا بین آن ها که خیلی با هم نزدیکترند، مثل دو قلوها، که فلانی رتبه تو و برادرت از هم زیادی فاصله گرفته! با اینکه اطلاعات داده ای ولی بر ابهام افزوده ای! 
حالا اگر اعلام می کردیم همه اسامی و امتیازات را چه می شد؟! آن هایی که جلوتر بودند به خواب خرگوشی فرو می رفتند و آن هایی که عقب بودند، ناامید می شدند! بارها اعلام کردیم که جدول می تواند در یک روز زیر و رو شود! اما باور این مطلب، تا اتفاق نیفتد، سخت است برای شان. ما می فهمیم که طبق جدول اعلامی، یک دفعه می شود ره چند روزه را طی کرد ولی انواع و اقسام فکر ها و تردید ها اجازه نمی دهد که باور کنند و همین عدم باور، همزمان با انتشار جدول اسامی با امتیازات، می شود چوبِ بدبختی شان! 
داستان سرایی نمی کنم. اینها که گفتم، ماجراهای امروز است. مجبوریم بچه ها را بدوانیم و باید بدوند که پیشرفت کنند ولی نه ناامید شوند و نه امیدوارِ محض! مثل همان خوف و رجایی که همیشه برای هم گفته ایم.
و البته این همه ماجرا نیست. 
نظام امتیاز دهی بر اساس اصالت «فردِ جمعی» طراحی شده است! فکر کنید یک بحث فلسفی-معارفی را کشانده ایم به صحنه اجرا، برای اطفال صغیر، و برنامه طراحی کرده ایم برای شان. فرد جمعی چه صیغه ایست؟! جایزه نهایی برای فرد است اما اگر فردی می خواهد جایزه بگیرد، باید بتواند بقیه گروه را هم با خود همراه کند. یعنی اگر به تنهایی کاری را انجام دهد حداقل امتیاز را می گیرد و اگر همه گروه انجام دهند، همه حداکثر امتیاز را می گیرند! هر چه گروه همراه تر، فرد هم رتبه بهتری خواهد داشت. 
کاش می شد همه این ها را برای شان توضیح داد. سن و روحیه شان به توضیح این مسائل نمی خورد. دوست داشتم فصل «توسعه خودی» شهید مطهری را برای شان می خواندم و می گفتم که ایثار، نه از خود گذشتن که گسترش خود و دیگران را عین خود دیدن است و بعد توضیح می دادم که حرکت فرد باید در دل کاروان باشد و پیشرفت فردی، اندازه دو فعالیت جمعی درست و حسابی، ارزش ندارد. کاش می شد! ولی خب... دست ما کوتاه و خرما بر نخیل.
حالا نه اینکه اول مبانی را چیده باشیم و بعد به این روند رسیده باشیم! نه. کاری طراحی شده و الان که نگاه می کنیم می بینیم چقدر منطبق با داشته های قبلی مان است. و همین تطبیق، وسط ماه مبارک، اوضاعی را رقم زده. التماس های شان برای دانستن امتیاز را می بینم و یاد خودم میفتم که دوست دارم نتایج کارم را خدای متعال نشانم دهد. حرکت های فردی شان را می بینم که خیال می کنند دارند پیشرفت می کنند ولی واقعیت ماجرا این است که یک حرکت جمعی از گروه مقابل، باطل السحر همه کارهای فردی شان خواهد بود. پیچیدگی طراحی را می بینم که حتی برای برخی رفقای سن و سال دارتر هم چندین و چند بار باید توضیح بدهی که در جریان ریز برنامه ها قرار بگیرند و در مسیر گم نشوند. و ما حتی همه محورهای جشنواره را هم یک دفعه منتشر نکردیم که نمی شد! بچه ها متوجه نمی شدند. و باز هم مسئله تعلیق. خوف و رجا. 
از کار تعریف نکردم. ابدا. که آن چنان تعریفی نیست. فقط مشابهت یابی کردم. ذهنِ مشابه یابم اینجور جاها خوب کار می کند و مدام از رفتارهای این اطفال، شاهد مثال پیدا می کند برای تبیین برخی مسائل معارفی. 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.