پدرم زمانی اسمم را می خواسته حجت بگذارد. ولی نشد.
با توجه به فرارسیدن ماه محرم تا ساعاتی دیگر و کم کاری همه شماها مبنی بر یافتن و ابتیاع یک فروند همسر مناسب برای من، چون نسل این جانب با سهل انگاری اهالی بیان در خطر جدی که نه، واقعا منقرض شده و دو ماه آینده هم قطعا آبی از شما گرم نمی شود، لذاست که این پست به منزله اتمام حجت خواهد بود.
اتمام حجت از سمت من که تمام شدم رفت.
اتمام حجت برای شما که تمامم کردید و رفتید.
اگر فکر می کنید بابت نوشتن این مدل پست ها خجالت می کشم و شرم و حیا و فلان، باید بگویم درست فکر می کنید و الحمدلله که با هیچ کدامتان چشم در چشم نشده ام!
حالا چرا انقدر روی مسئله ازدواج اصرار داشتم؟! ازدواج دانه ایست که سبز می کند و زندگی را نشان می دهد و یادآوری می کند که زندگی ادامه دارد. نیاز بود که یادآوری کنم زندگی ادامه دارد و غم و غصه ممنوع.
حالا این وسط آستینی هم برای من بالا زدید که دو سر برد محسوب میشد!
بابت اینگونه پست های غیرفرهیختگانی معذرت می خواهم و باید برگردم به روال سابق بعون الله... خب کجای کار بودیم؟! راجع به چی داشتم منبر می رفتم و شما در دلتان می گفتید که فلانی هم دلش خوش است و هی طولانی تر می نویسد؟! کسی یادش هست؟!