1.
خیلی دارند اذیت می شوند از کار گروهی با تعریف من درآوردی معلم شان. نمی توانند هضمش کنند. اولین روز که گروه بندی شدند 2 نفره بودند و امروز 8 نفره. گفتم که جلسه بعدی 16 نفره می شوند و این روند تا جایی جلو می رود که کل کلاس یک گروه می شود. سوالات رو مطرح کردم و گفتم با همدیگر حل کنید و یکی به نمایندگی می آید برای جواب دادن. آن یکی کی بود؟! گردونه شانس تعیین می کرد. نمره گروه بسته شده بود به گردونه شانس! فکر کنید حالا نمره یک کلاس را یک نفر بخواهد بگیرد. اگر خوب باشد کل کلاس خوب می گیرند و اگر بد باشد خب... .
2.
هضم این ماجرا خیلی برایشان سخت است. یکی در میان می آیند سمت من برای اعتراض که من درس خواندم و چرا به خاطر درس نخواندن کسی دیگر باید منفی بگیرم؟! توضیح می دهم که اصلا متن کتاب برایم مهم نیست و پیشبرد درس و اصلا جلو نرفت هم به درک! مگر بناست دوباره ادبیات فارسی با شما کار کنم که روخوانی کنیم و تمام؟! هر درسی کار عملی متناسب با خودش را دارد. همانطور که شما در کلاس کار و فناوری لازم است کار با چوب را یاد بگیرید و بلد نباشید اره کنید پس نمره نمی گیرید، اینجا هم بناست برخی مسائل را به صورت عملی یاد بگیرید، از جمله این که غلط می کنید به فکر هم کلاسی های ضعیف تان نیستید! از جمله اینکه غلط می کنید خودتان کلاس را ساکت نمی کنید. بله! به خاطر همین که شما بی اهمیت بار آمده اید نسبت به کار دیگران، یکی از گروه شما صحبت کند کل گروه منفی می گیرد! تا یاد بگیرید...
3.
انگار مسئله غریبی را دارم برای شان می گویم. هی می گویند آقای فلانی سال قبل سخت می گرفت ولی سوال می داد و پرسش و پاسخ و ... و شما اصلا قاعده ها را به هم ریخته اید. یکی از دور آمد جلو و گفت این درس در تحصیل آینده ما هیچ تاثیری ندارد. راست هم می گوید. شما دکتر بشوی یا مهندس، چه فرقی می کند که بلد باشی به دیگران اهمیت بدهی یا بلد نباشی؟! چه فرقی می کند که بقیه را آدم حساب کنی یا نکنی؟! چه فرقی می کند خداباور باشی یا نباشی؟! مهم این است که تیغ را خوب بگردانی و درست محاسبه کنی. همین. بیشتر از این چه می خواهیم؟! هیچی. پس دکتر و مهندس با گاوی که چیپست هوشمند در کله اش قرار داده اند و می تواند جراحی کند و محاسبه، هیچ فرقی ندارند. هر دو یک کارایی دارند. تازه گاو شیر هم می دهد.
4.
به نظرم چالش برای شان خوب است. هرچند می دانم همه ظرفیت چالش های این مدلی را ندارند و اصلا در یک لیگ دیگر توپ می زنند. چند وقت قبل یکی شان با دو سال بزرگتر از خودش رفته بود یک 207 کرایه کرده بود. یک روز در اختیار این و یک روز در اختیار آن. دو سال بزرگتر چند وقت بعد زنگ زده بود که 207 را ناسالم تحویل داده اند و خسارت را از جیبش داده پس باید این آقا هم 50 میلیون حق السکوت بدهد. فکر کن کسی درگیر این است که حق السکوت بدهد یا ندهد و تو داری می گویی عزیزانم با همدیگر باید دوست باشید اگوری پگوری های مهربان ^_^
5.
زندگی چطور تمام می شود؟! نمی دانم. فقط امیدوارم بیهوده نچرخیده باشیم دور خودمان...
مگه چند سالشونه که ماشین کرایه کردن ؟
خسته نشیا، اگه تغییر فوری ندیدی، مطمئن باش اثر مانایی ایجاد خواهی کرد پس کارتو و درست و کامل انجام بده و خسته نشو
خدا قوت