1.
یادم هست که دو سال قبل مطرح کردم در همین وبلاگ که نه تنها محتوا را از دین باید گرفت که قالب کار را هم باید از دین گرفت. یعنی خودم ملتفت هستم که حرف دو سال قبلم (که نمی دانم کسی یادش مانده یا نه؟!) با این حرف تعارض دارد و نمی خواهم به تعارضش بپردازم و حرف یامین پور را رد کنم! ملتفت هستم ولی به آن نمی پردازم. که پرداختن به آن مبانی حکمی و فقهی لازم دارد. یکی از بیانی حکمی وارد شده است و دیگری فقهی و جمع بین این دو کاری آسان نیست حقیقتا. ولی می خواهم از کلام یامین پور پلی بسازم برای بحث این پست! می دانم که نگاهم کمی کارکردگرایانه است ولی به آن خرده نگیرید و آفرین!
به نظرم وضعیت سرود کشور رو به افول بود که کرونا آمد. با ورود رضا هلالی به جریان سرود و پس از آن موفقیت سلام فرمانده و کشیده شدن خیل عظیم مداحان و شاعران به این مسیر، جریان سرود یک دفعه اوج گرفت. شما الان هر گوشه کشور را که نگاه کنی، پر است از گروه های سرود الحمدلله. و این نکته خیلی مثبتی است به نظرم. به جهات مختلف! یکی اش درگیری مدام قشر نوجوان با مفاهیم معمولا خوب است که تاثیر خودش را در بلند مدت نشان خواهد داد ان شاءالله. کار سرود بر خلاف کار خوانندگی است که خواننده هر چیزی را می تواند بخواند ولی در گروه سرود، یک خانواده وقتی فرزندش را به تو می سپارد و خروجی کار را نگاه می کند، پدرت را در می آورد اگر کمی چپ و راست یاد فرزندش داده باشی! فکر کن به جای اینکه روی احترام به پدر و مادر در سرود تمرکز بشود، روی مفاهیمی مثل سیگار و ناامیدی و افسردگی تمرکز بشود! خب معمولا پدر و مادر ها واکنش نشان می دهند. برای همین معمولا جریان سرود جریان سالم تری است نسبت به جریان موسیقی و خوانندگی.
از طرف دیگر در همان ایام کرونا پدیده تنظیم دیجیتال هم رشد کرد. نوحه ها و مولودی ها و ستایشگری اهل بیت علیهم السلام در قالبی نو عرضه می شد. قالبی که خلاصه و جمع و جور بود و دیگر آب خوردن مداح سی ثانیه وقت مستمع را نمی گرفت! یا مثلا صداهای گوش خراشی که ناگهان به دلیلی در جلسه تولید می شد حذف می شد. نقاط قوت مداحی پررنگ می شد و نقاط ضعف آن پنهان. همین باعث فراگیرتر شدن و عامه پسندتر شدن ستایشگری ها شد. این هم کار قشنگی است.
بین جلسه هیئت و دو نسخه بالا باید تفاوت گذاشت. هیئت کارکردی دارد غیر از کارکرد دو مقوله بالا. هرچند که مقوله تنظیم دیجیتال برخواسته از جلسه هیئت است و سرودهای مداحی گونه هم کم نیستند ولی این ها با هم واقعا متفاوتند. و به نظرم باید مرزشان را حفظ کنند و کمتر با هم تداخل پیدا کنند و هر کدام در جای خودش استفاده شود. یعنی چه؟! یعنی اگر در جلسه هیئت همراه کردن مخاطب خیلی لازم است و دل مخاطب باید با شعر و نوحه درگیر بشود، گاهی لازم است مداح توضیحاتی بدهد. گاهی لازم است جلسه نفسی بگیرد. گاهی لازم است جلسه مختصر شود و گاهی لازم است جلسه طولانی تر. این ها البته شکل ظاهری کار است. کارهای عمیق تری هم ممکن است نیاز باشد رقم بخورد. و همه این مطالب، بنظرم مرز با تنظیم دیجیتال را مشخص می کند. که حالا البته چون کار تنظیم دیجیتال مستقل از هیئت فعلا رواج پیدا نکرده، نیازی به پیگیری و ادامه دادن آن نیست. اما تفکیک بین سرود و مداحی خیلی لازم است به نظرم.
سرود با مداحی از این جهت فرق دارد که سرود نیاز به هماهنگی خیل عظیم نفرات را دارد که هرکدام کاری را بر عهده گرفته اند. یکی زیرخوان است و یکی بم خوان. یکی در ثانیه سی نفس می گیرد و دیگری ادامه نفس او را می خواند و در مجموع به گوش مخاطب صدایی لاینقطع می رسد. روح جمعی در آن خیلی پررنگ تر است از مداحی. و مداحی این ها را نیاز ندارد الزاما و مداح خودش متکفل از آب درآوردن قطعه ایست که می خواهد اجرا کند و نه یک جمع. و چون جمعی که مداح برای آن ها کار می کند نسبت به شعر و سرود او خالی الذهن هستند، سعی می شود که از نظم خاصی پیروی کند تا بتواند جمع را همراهی کند و این نکته ایست که به نظرم باعث افتراق آن با سرود می شود که سرود می تواند غافلگیری های خیلی بیشتری برای مخاطب داشته باشد. قالب سه بندی مرسوم در مداحی ها که هر بند با یک گوشواره که جمعیت آن را تکرار می کنند، به واسطه ورود شاعران اهل بیت (ع) در این عرصه دارد بر سرود هم غالب می شود! منتهی در دو بند. با این تفاوت که در سرود به جای گوشواره مداحی، موسیقی بین بند ها پخش می شود و به جای سه بند، دو بند داریم! مثلا. یعنی ما باید در سرود دنبال خلاقیت باشیم و در مداحی دنبال ساده سازی برای تکرار.
تا اینجا از خوبی ها و خط مرز های این سه عرصه گفتم ولی از این جا به بعد باید به آسیب هایی که خصوصا سرود و تنظیم دیجیتال دچارش شده بگویم. سرود، کمی وارد عرصه نمایش شده. بد نیست و خوب هم هست. اما تقارن نمایش به همراه نخواندن(!) یا همان لب زدنِ خودمان، باعث شده که سرود به جای آنکه عرصه تجلی کار صوتی باشد، بیشتر به کار نمایشی و زیبایی بصری بپردازد که در کنارش برای شما موسیقی هم پخش می کنند! این مسئله دیگر به نوجوان آن چنان هویت نمی دهد. نیازی نیست که روی صدایش تمرکز کند. روی مفهومی که می خواهد آن را تکرار کند. لباس خوشگلی اگر داشته باشد، خوش قیافه اگر باشد، همین کفایت می کند و او را سر صحنه می برند که نمایش بازی کند! یعنی گروه سرود را خوشگل ها تشکیل می دهند نه خوش صدا ها و یا آن هایی که در این زمینه کاربرد دارند. و اضافه کنید به آن، مسئله غلبه موسیقی بر خوانشِ اعضا! یعنی موسیقی از اول تا آخر تمام ظرافت های صدایی نفرات را کور کرده و دیگر چیزی به گوش نمی رسد جز صدای مبهمی از نفرات در بین موسیقی. خب این کار در نهایت سرود را از آن هدف اصلی که داشت دور می کند. سرود هویت بخش بود. سرود اجازه خلاقیت بیشتری به شاعر می داد. سرود اجازه ورود نفرات بیشتری را به خودش می داد که هرکس می توانست با هر ظرفیت صدایی مکمل یک نقش در گروه باشد.
با مقدمه ای که گفتم باید بگویم افزایش گروه های سرود و تنظیم دیجیتال خوب است اما باید مراقب آسیب هایش بود. مقدمه هم خیلی با نتیجه سازگار بود و این نوشته قطعا مطالب خوبی را به شما افزود ^_^